برای ارتقای شغلتان تا امروز به دنبال چه مهارتهایی بودهاید؟ در مورد دو سال آینده چطور؟ فکر میکنید به چه چیزهایی نیاز دارید تا به اهدافی که برای دو سال آینده تعریف کردهاید، برسید؟ چشمانداز آینده کوتاهمدتتری مثل شش ماه یا کمتر از یک سال آیندهتان را ترسیم کردهاید؟
رسیدن به پاسخ دقیق این سوالها ممکن است خیلی سخت باشد. دنیای حرفهای بهسرعت در حرکت است و تغییر میکند؛ درست با همان سرعتی که هوش مصنوعی، یادگیری ماشینی و خودکارسازی، ابزارهای کار در دنیای امروز را تغییر میدهند. همچنان که تکنولوژی پیشرفت میکند و کسبوکارها دستخوش تغییر شده و موقعیتهای شغلی جابهجا میشوند، کسانی که به کار مشغولند باید برای حفظ موقعیت و حرکت در مسیر رودخانه به یادگیری ادامه دهند.
یادگیری تنها چیزی است که در زندگی اکنون و روی این سیاره خاکی باعث دوام آوردن شما روی موجهای این سیل خروشان خواهد بود. این در حالیست که بسیاری از ما گاهی یادگیری مهارتهای سادهای را پشت گوش میاندازیم تنها به این علت که به دنبال فتح قلههای بلندتری هستیم. غافل از آن که برای عقب نماندن از این قافله تنها و تنها یادگیری مستمر و دور نماندن از مسیر حرکت، راهگشاست. درواقع باید یاد بگیریم که یاد بگیریم.
امروزه در هر صنعت یا محیط کسبوکاری مشغول باشید، آیندهی شغلی شما در هالهای از ابهام و بیثباتی قرار دارد. به همین خاطر است که از دید نگارندهی این مقاله، پاسخ این سوال که چه مهارتی بهاصطلاح روی بورس است و به کمکمان میآید، همواره چیزی جز این نیست: مهارت یادگیری! همان مهارتی که دیروز و امروز و فرداها به کمک شما آمده و خواهد آمد.
حتی وقتهایی که نمیدانید دقیقا نیاز به یادگیری چه مهارتی دارید، مطمئن باشید همین که ذهنتان آماده یادگیری (حال یادگیری هرچیزی) است، در مسیر درستی هستید. فرقی نمیکند که بهتازگی فارغالتحصیل شده یا ده سال پیش با درس و دانشگاه خداحافظی کرده باشید، تفاوت شما با دیگران زمانی احساس میشود که ذهنی آماده یادگیری مستمر در حرفهتان داشته باشید.
یادگیری، شما را تطبیقپذیر میکند
کسانی که تعریفشان از زندگی، روندی پایانناپذیر از یادگیری است، هیچگاه در مواقع حساس، درست وقتی نیاز به یک تغییر و فراگیری مهارتی فوری است، دچار ترس و استرس نمیشوند؛ چرا که این را هم یک گام ساده دیگر در مسیر زندگیشان میبینند.
برای اینکه فراگیرندهی بهتری باشید، بهتر است بحث یادگیری را از تاثیر آن روی درآمدتان جدا کنید. هرچقدر که کمتر به دنبال نتایج سریع و یکشبه حرفهایشدن باشید، نتایج بهتری میگیرید و بیشتر قدر سانتیمتر به سانتیمتر جدا شدنتان از انزوا را خواهید دانست.
یک ذهن فعال برای یادگیری همچنین بهندرت احساس سقوط یا رکود میکند. مثلا هنگامی که یک پروژه بهناگهان تغییر مسیر داده یا جابهجایی در آن اتفاق میافتد، ممکن است دیگران از نتیجه تغییرات و ابهامات ناگزیر آن بترسند اما کسانی که ذهن فعالی دارند، تمرکز خود را روی انرژیِ حرکت و نقاط مثبت تغییر میگذارند.
نکته بعدی، در مورد مهارتهای نرم است؛ یعنی مهارتهایی که تخصصی نیستند و شاید در نظر اول به چشم نیایند اما درواقع پایه و اساس هر مهارت دیگر و هرگونه پیشرفتی در فضای کار هستند. شاید اغراقآمیز باشد اگر بگوییم ارزش مهارتهای نرم به اندازه مهارتهای تخصصیست اما واقعیت این است که این مهارتها را درست برخلاف مهارتهای تخصصی (مثل محاسبات پیچیده) نمیتوان به ماشین یا کامپیوتر سپرد. مهارتهایی مثل رهبری، قضاوت و تفکر منتقدانه در موقعیتهای پرفشار و تغییرات ناگهانی بسیار کارآمدتر از هرگونه تخصصی هستند.
شرکتهای بزرگ از روحیه مشتاق یادگیری استقبال میکنند
وقتی از فقدان مهارتهای شغلی لازم حرف میزنیم، شاید اولین چیزی که به ذهن میرسد، فاصلهی میان آموختههای دانشگاه و مطالبات حرفهای کارفرما باشد. بدونشک و البته متاسفانه این شکاف، غیرقابلانکار است اما درمورد کسانی که چندین سال است مشغول به کار هستند چطور؟ حتما بهتجربه شاهد بودهاید که آنها هم با مشکل کمبود مهارتهای لازم همگام با پیشرفت تکنولوژی مواجهند.
اگر شخصی خود را بهعنوان یک فراگیرندهی مشتاق تجربههای تازه به دیگران بشناساند، هنگام تصمیمگیریهای مهم برای واگذاری پروژههای مهم کاری بدون شک اولین نفری خواهد بود که در فهرست انتخاب مسئول پروژه قرار میگیرد. علاوهبراین، ذهن آماده برای یادگیری، میتواند بیشترین امتیاز را از یک موقعیت مناسب در روزمه خود ثبت کند.
جایی که در آن مشغول به کار هستید، حتما تصمیمگیرندگانی دارد که برای کارهای جدید و نیازمند ایدههای خلاقانه، چیزی بیش از راضی نگه داشتن کارمندان خود را در نظر میگیرند. در شرایطی که استخدام نیروی جدید ممکن است بسیار زمانبر و هزینهبر باشد، کارمندانی که مشتاق پذیرش فرصتهای تازه و یادگیری هستند، حکم سرمایه ارزشمندی را دارند که سازمان بدونشک از آن غافل نخواهد شد.
کنجکاوی، موتور محرک زندگی حرفهای شماست
برای اینکه همیشه نسبت به کارتان مشتاق و علاقهمند باقی بمانید، باید پا را از وظایف روتین فراتر بگذارید. اگر بدانید تلاشهای کنجکاوانه شما چه تاثیر شگرفی روی ساختن یک ذهن ایدهپرداز با دید ژرفتر میگذارد، برای همیشه با رکود خداحافظی میکنید! یادگیری آنچه نسبت به آن کنجکاو هستید، حتی اگر ارتباطی با شغل فعلیتان نداشته باشد، ذهن شما را گسترش میدهد و این ذهن باز، با همه جنبههای زندگی شما ارتباط پیدا میکند.
اینکه بدانید دقیقا چه مهارتی برای آینده شغلی شما لازم است، در این دنیای غیرقابلپیشبینی، ممکن نیست. پس به کنجکاوی ادامه دهید، در حوزه کسبوکار خود جستوجو کنید، آدمهای اطرافتان را در نظر بگیرید، دنیای پیرامون را کندوکاو کنید و برای شروع یادگیری به همین حس کنجکاوی اعتماد کنید.
هر چشماندازی که از آینده شغلی خود داشته باشید، در نهایت ناگزیر از یادگیری خواهید بود. این حقیقت مثل یک داروی تلخ شفابخش، همزمان میتواند ترسناک، هیجانانگیز، بازدارنده، انگیزهبخش و ترکیبی از متناقضات باشد. بههرحال روی یادگیری بهعنوان یک اکسیر جادویی حساب کنید که نهتنها به خودی خود ارزشمند است، بلکه سایر مهارتهای شما را هم تحتتاثیر قرار میدهد و ارتقا میبخشد.
منبع: Forbes